جدول جو
جدول جو

معنی پکر شدن - جستجوی لغت در جدول جو

پکر شدن
افسرده شدن نومید گشتن: از این حرف خیلی پکر شد، گیج شدن متحیر شدن
تصویری از پکر شدن
تصویر پکر شدن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پیر شدن
تصویر پیر شدن
کلان سال شدن کهن سال گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
उम्र बढ़ना
دیکشنری فارسی به هندی
বয়স বাড়ানো
دیکشنری فارسی به بنگالی
مملو گشتن ممتلی شدن امتلا، فراوان شدن بسیار شدن، یا پر شدن گوش (کسی) از... یا پر شدن قفیز. لبریز شدن پیمانه، سپری شدن چیزی، مردن کشته شدن، تمام شدن پیمانه صبر برسیدن شکیب. یا پر شدن پیمانه. شکیبایی بپایان آمدن، عمر بسر آمدن رسیدن اجل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر شدن
تصویر پر شدن
بسیار شدن، فراوان شدن، برای مثال پشّه چو پر شد بزند پیل را / با همه مردیّ و صلابت که اوست (سعدی - ۱۲۴)
لبریز شدن، لبالب شدن، برای مثال سرچشمه شاید گرفتن به بیل / چو پر شد نشاید گذشتن به پیل (سعدی - ۶۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پر شدن
تصویر پر شدن
((پُ شُ دَ))
لبریز شدن، فراوان شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بسر شدن
تصویر بسر شدن
بسر رسیدن بپایان رسیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پخچ شدن
تصویر پخچ شدن
بسبب فشار له و پهن و با زمین یکسان شدن پخش شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پخج شدن
تصویر پخج شدن
له و پهن و با زمین یکسان شدن بسبب فشار پخش شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیر شدن
تصویر دیر شدن
بتاخیر افتادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منکر شدن
تصویر منکر شدن
زیرش زدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بور شدن
تصویر بور شدن
شرمنده شدن
فرهنگ لغت هوشیار
پاگیزه گردیدن، طهارت، طاهر شدن، تطهر پاک گردیدن پاکیزه گردیدن طاهر شدن طهارت طهر، منزه بودن تبارک تقدیس، از حیض بر آمدن قطع شدن خون حیض ماهیانه در وقتی که زن هنوز بسن یاس نرسیده است اقراء، صفای باطن یافتن، انجلا پس از خسوف و کسوف، سترده شدن زدوده شدن زایل شدن، یا از عیب یا عوار پاک شدن، برائت یافتن، یا از وام و جز آن پاک شدن، پرداختن آن برائت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آخر شدن
تصویر آخر شدن
بپایان رسیدن سر آمدن
فرهنگ لغت هوشیار