- پکر شدن
- افسرده شدن نومید گشتن: از این حرف خیلی پکر شد، گیج شدن متحیر شدن
معنی پکر شدن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کلان سال شدن کهن سال گشتن
стареть
altern
старіти
starzeć się
envelhecer
invecchiare
envejecer
vieillir
verouderen
उम्र बढ़ना
להזדקן
나이를 먹다
yaşlanmak
kuzeeka
বয়স বাড়ানো
عمر بڑھنا
مملو گشتن ممتلی شدن امتلا، فراوان شدن بسیار شدن، یا پر شدن گوش (کسی) از... یا پر شدن قفیز. لبریز شدن پیمانه، سپری شدن چیزی، مردن کشته شدن، تمام شدن پیمانه صبر برسیدن شکیب. یا پر شدن پیمانه. شکیبایی بپایان آمدن، عمر بسر آمدن رسیدن اجل
بسیار شدن، فراوان شدن، برای مثال پشّه چو پر شد بزند پیل را / با همه مردیّ و صلابت که اوست (سعدی - ۱۲۴)
لبریز شدن، لبالب شدن،برای مثال سرچشمه شاید گرفتن به بیل / چو پر شد نشاید گذشتن به پیل (سعدی - ۶۱)
لبریز شدن، لبالب شدن،
بسر رسیدن بپایان رسیدن
بسبب فشار له و پهن و با زمین یکسان شدن پخش شدن
له و پهن و با زمین یکسان شدن بسبب فشار پخش شدن
بتاخیر افتادن
زیرش زدن
شرمنده شدن
پاگیزه گردیدن، طهارت، طاهر شدن، تطهر پاک گردیدن پاکیزه گردیدن طاهر شدن طهارت طهر، منزه بودن تبارک تقدیس، از حیض بر آمدن قطع شدن خون حیض ماهیانه در وقتی که زن هنوز بسن یاس نرسیده است اقراء، صفای باطن یافتن، انجلا پس از خسوف و کسوف، سترده شدن زدوده شدن زایل شدن، یا از عیب یا عوار پاک شدن، برائت یافتن، یا از وام و جز آن پاک شدن، پرداختن آن برائت
بپایان رسیدن سر آمدن